گردش بهاری!
پسرک نوزده ماهه من ،این روزها که بلبل خوش الحان خانه مان شده ای، این بوسه ها و نوازش ها، دوستت دارم مامان های گاه و بیگاهت ، مرا به عرش میرساند و هرروز پروردگار را شاکرم و سجده می کنم در برابر عظمتش ! خدایا این فرشته کوچک که برما فرستاده ای به راستی که خود خود بهشت است! به خداقسم که آرزوی دیدار بهشت را دیگر نمی کنم باتو!
امیر علی مامان این روزها قشنگ صحبت میکنه و جملات طولانی تری رو میگه مثل مامان دوستت دارم یا مامان من شیر میخوام تقریبا همه چیز رو کامل میگه و فکر میکنم دوسه ماه اینده کامل صحبت کنه! با اینکه ترکی صحبت میکنه گاها فارسی هم میگه مخصوصا تکه هایی از شعر حسنی رو!در پایان نوزده ماهگی 16تا دندون داره و تا سه میتونه بشمره!
به بازی با اسباب بازی علاقه مند شده و کتابهاش رو هم خیلی دوست داره و تقریبا روزی ده بار مرور میکنه!!!!!هم چنان به تلویزیون بی علاقه است به جز زمان هایی که اهنگ پخش میشه!معروفترین جمله اش این روزها اینه که اصلا هم بهش عمل نمیکنه!" اینه،پیچاق،قیچی،برق،گاز،ماهواره اوشاق ال ویرماز"(یعنی بچه به سوزن و چاقو و قیچی و... دست نمیزنه!)
این هم امیر علی در یک گردش بهاری که واقعا بهش خوش گذشت!
امیر علی در حال جمع کردن چوب برای آتیش بازی!
مامان این یک درخته!
قاصدکم ! آرزو کن و قاصدک را پرواز بده و دل من را هم!
کجا پروانه من؟!!