We are busy
سلام
آدم وقتی وبلاگ پسرشو بیشتر از یک ماه آپ نکنه اینطوری میشه که دیگه نمیدونه چی باید بنویسه!!!!
این روزها به خاطر اتفاق بدی که برای مامانی امیر علی افتاده(تصادف کرده) سرمون خیلی شلوغه و تنها کاری که یادمون نبوده ثبت خاطرات گل پسره!
امیرعلی بیست ماهگی رو هم پشت سر گذاشت و به نیمه بیست و یک ماهگی رسیده ! پسری شده شیرین زبون و بینهایت شلوغ که یک لحظه هم اجازه آرامش به مامان خانوم و بابا نمیده! خیلی کامل و روان حرف میزه و کلی شعر رو از حفظ میخونه ( ببعی میگه بع بع - عروسک من- توپ سفیدم- آهوی دارم و نینی کوچولو گل پسره)! تا 5 به ترکی میشمره و جدیدا با کتاباش برای خودش قصه تعریف میکنه! این قسمتش خیلی بامزه و دیدنیه چون فقط خودش متوجه میشه چی میگه!
اشتهاش یک کم کمترشده که به خاطر شلوغ کاریش سرسفره است ! بهترین سرگرمیش هم این روزها بازی با لگوهاشه که یاد گرفته اونارو بچینه و چیزهایی باهاش بسازه!
خلاصه که این روزها پسرما داره کم کم آماده میشه که از شیر گرفته بشه شاید آخر این ماه شیردهی رو قطع کنم اگر خدا بخواد!
کلی هم عکس داریم که توی پست بعدی میذارمشون
فعلا!