امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امير علي ، ثمره يك عشق ...

آقا پسر ومامان خانوم

گل گلي مامان هفت ماه و نيمه شده! هرروز شيرينتر و ملوس تر! امير علي جون الان 4تا مرواريد توي دهنش داره كه بيچاره مامان از بس انگشتاش گاز گرفته شده ديگه سر انگشتام حس نداره!!!! پسرم كامل و خيلي باسرعت روي زمين ميخزه و خودشو به هرچي كه ميخواد ميرسونه ! با اهنگ ها دست ميزنه و عاشق شعر آهو شده!  كلمه ددر رو تكرار ميكنه! بوس كردن مامانش هرروز وقتي از سر كار بر ميگردم از واجبات هست! تپل خان هرروز سر خوردن سرلاك دادوهوار راه ميندازه كه بيشتر و بيشتر بده بخورم! چكاپ هفت ماهگي سلامت كامل پسري رو تاييد كرد خداروشكر! اش دندوني هم پخته و سرو شد كه البته هدايايي هم به همراه داشت! عكس اتليه هم گفته شد كه به زودي منتشر ميشه!!!   ...
18 ارديبهشت 1391

عشق هفت ماهه من!

ثمره زندگي من و همسرم ، امير علي عزيزم هفت ماهه شد!  فرشته كوچولوي ما كه بعد از هفت سال زيستن مارو پر از شادي و خوشبختي كردي ، ارزو ميكنم هميشه شاد باشي! خدايا فرزندم را كه امانت توست به تو ميسپارم! خودنگهدار و حافظش باش!       ...
9 ارديبهشت 1391

گل زندگي

واما احوال گل پسر مامان... امير علي جون كلي بزرگ شده! الان دوتا مرواريد خوشگل توي دهان خوشگلش داره!بله پسر ما در شش و نيم ماهگي دوتا دندون دراورده!خداروشكر زياد اذيت نشد! كامل ميشينه و در همون حال هم در حال خوردن انگشتهاي پاشه! ميخزه و غلطت ميزنه و خودش رو به هرچيزي كه ميخواد ميرسونه! عاشق غذا خوردنه! تا قاشق ابي رنگش رو ميبينه دهنشو برا خوردن باز ميكنه درست مثل جوجه!! كلماتش بهتر شده ! جديدترينش ننننننه  هست كه احتمالابه خاطر اسم منه! اين هفته براي چكاب هفت ماهگي خواهيم رفت! كلا پسر ما الان دلبري هست براي خودش!!! عكساشو به زودي ميذارم!   
26 فروردين 1391

یک پسر بلا!

گل پسر مامان پنج ماهه شده!یک پسر بلا و شیطون ! امیر علی جان داره غلت می زنه و میتونه یک کم عقب عقب بخزه! غذای کمی شروع شده فرنی ، حریره بادام و اب سیب! اینم عکسای این بلا کوچولو! ...
7 اسفند 1390

لذت با تو بودن...

یک خبر مهم! بالاخره روز 5شنبه مامان خانوم موفق شد امیرعلی خان رو تنهایی حموم کنه و بفهمه  با یک پیشی ملوس و نازنازی حموم کردن چه لذتی داره! خدایا این لذت امانت توست به من توانایی حفظ هرچه بهتر این لذت را ارزانی کن! اینم عکس دیروز امیرعلی وقتی داشت شیطونی میکرد! ...
23 بهمن 1390

چهارماهه گی گل مامان

نفس مامان چهار ماهه شد! امیر علی عزیزم چهار ماه از لحظه ای که خداوندگار نعمتهایش را بر من تمام کرد گذشت! گل من، 120 روز همه ثانیه های زیستنم زیبا بود و دل انگیز ! قلبم پر بود از عشقی بی حد و حصر! هر ضربان این دل به نام تو بود و در کنار تو! همه زندگیم تقدیم تو! و اما اندر احوال پسر مامان: پسر مامان دقیقا فردای تولد خاله جونش مریض شد اونهم چه مریضی !! شدیدا ویروس اذیتش کرد و در طی 4روز بیماری کلی وزن کم کرد البته همراه مامانش!!! بعد از خوب شدن الان گل پسر میتونه یک کم غلت بزنه ! اب دهنش همینطور میاد که به نظر میرسه به خاطر دندوناشه! کلی اوا و صداهای بلندواهنگین درمیاره! عاشق مادرجونشه! کم کم مامانش براش کتاب میخونه! برای اولین بار ...
28 دی 1390