امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

امير علي ، ثمره يك عشق ...

قدم به قدم..

سلام دوستان گلم ! من امیر علی هستم، یک پسر با گام های مستقل که از روز 8 اذر 1391 قدم زدن به تنهایی رو در مسیر طولانی زندگی آغاز کردم و هم زمان با این کار میتونم از صندلی بالا برم و روی میز کامپیوتر بشینم و برای شما تایپ و مامان خانوم رو تا میتونم ذله کنم ! همچنین من الان 4تا دندون جدید دارم و غذا خوردنم بهتر شده! در ضمن با صحبت کردن میونه خوبی دارم و هرروز کلمات بیشتر و بیشتری میگم! اولین جمله ای هم که گفتم دیروز بود یعنی 25 آذر 1391که این جمله بود: ماما آب میی (مامان آب بده) اینم منم روز عاشورا در حال بازی با لاکی جون!   ...
26 آذر 1391

این روزها..

وای وای سلام که امروز وقتی تاریخ اخرین پست رو دیدم باورم نشد که کم مونده دوماه بشه که من چیزی ننوشتم ، البته امیر علی گل خودش میدونه چرا!! پسرگل من الان 14 ماهه شده و عجیب شیطون !! دیگه واقعا گاهی کم میارم! علی رغم اینکه پسر من در هفت ماهگی کامل چهاردست و پا میرفت و الان 2-3 ماهی هست که با کمک دیوار راه میره ولی هنوز مارو در حسرت قدمهای کوچیکش  گذاشته و کم کم داره مارو نگران میکنه! البته 2هفته ای هست که مسافت های کمی رو بدون کمک میره ولی جرات راه رفتن بطور جدی رو هنوز نداره! دایره واژگان پسرم خیلی وسیع شده و برخی کلمات کامل و هدفمند ادا میشن ، مثلا وقتی با من کاری داره مامان کامل گفته میشه و هر بار که در جواب جان رو میشنوه بیشتر و...
7 آذر 1391

یک سالگی و...

من یک پسر یکساله هستم بنابراین میتونم خیلی کارا بکنم و خیلی جاها سرک بکشم مثلا: یا اینجا: یا اینجا:   و اما کارهایی که میکنم: از یک هفته مونده به تولدم شروع کردم به تمرین حرف زدن و حالا کلمه های زیاده بلدم(البته فقط اول کلمه هارو میگم) مثل: آبه=آب بابا مه مه=؟! اببه= اکبر(نماز خوندن) په په=نون دای دای=دایی دردر=بیرون آتا=پدربزرگم جیش دردر چی=چراغ قیم=بله عممه= عمو پورنگ نا=ناهار هام=غذا اته=ات(گوشت) نانای هیچ تلاشی برای راه رفتن نمیکنم و همچنان با کمک دیوار خونه رو میگردم. اسباب بازی هامو خیلی دوست دارم و الان میتونم تنهایی با اونا بازی کنم. از هفته پیش توی اتاق خودم میخوابم. ...
18 مهر 1391

تولد یک شاهزاده کوچولو!!!

شازده پسر در روز تولد!     تزیینات و کیک!     میز عصرانه!   وامیر علی در حال اماده سازی بساط لهو و لعب!!!   پسرم ، مامان کلی برای تولدت برنامه ریخته بود که متاسفانه به خاطر کارهای زیاد دانشگاهش خیلی هاشو نتونست انجام بده و این کارهایی هم که انجام شده درست دو دقیقه قبل از تولدت اماده شده پس مامانو ببخش!!   ...
18 مهر 1391

گل يك ساله من!

پسرم ، گل خوشبوي زندگي من، همه هستي من، يك سال از زميني شدن تو گذشت! فرشته من كه از بهشت امدي و زيستنم را رنگ و بويي ديگر بخشيدي تولدت مبارك! جزييات تولد امير علي جون در پست بعدي! اينم اميرعلي در روز تولدش!! ...
5 مهر 1391